ازدواج و تغییرات آن در خانواده های لرستانی

به گزارش تاف نیوز، در هر جامعه‌ای چهار خرده نظام یعنی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و خانواده را داریم که این خرده نظام‌ها در ارتباط متقابل با یکدیگر  هستند که بزرگ شدن یا کوچک شدن یکی از این خرده نظام‌ها می تواند دیگر خرده نظام‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. امروزه می توان به مهم تر […]

به گزارش تاف نیوز، در هر جامعه‌ای چهار خرده نظام یعنی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و خانواده را داریم که این خرده نظام‌ها در ارتباط متقابل با یکدیگر  هستند که بزرگ شدن یا کوچک شدن یکی از این خرده نظام‌ها می تواند دیگر خرده نظام‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. امروزه می توان به مهم تر شدن خرده نظام‌های سیاست و اقتصاد و اهمیت آن در زندگی مردم اشاره کرد که در جامعه روستایی خرده نظام اقتصادی اهمیت خاصی دارد که به نظر می رسد این خرده نظام در شرایط کنونی نسبت به گذشته خیلی مهمتر شده است و  در واقع می‌توان گفت ‌نیرو محرکه جامعه روستایی، مسئله معیشت و اقتصاد است.

اینکه خانواده روستائی در مورد ازدواج چون و چرا می کند؟ هزینه و فایده را مطرح می کند. یعنی همچنان اقتصاد در جامعه روستائی حرف اول را می زند. یعنی از طریق ازدواج سعی می کند نیازهای آنی و فل فورم خودش را برطرف کند و به اصطلاح خیر محدودی در این قضیه وجود دارد و این یعنی ترجیح دادن بعد  اقتصادی  بر سایر ابعاد؛ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. در صورتیکه لازمه ازدواج موفق توجه به ابعاد مختلف بلوغ (اجتماعی، اقتصادی، روانی و…) است، در این صورت است  که امر ازدواج به زندگی پایدار و موفق می انجامد.

اگر ما تغییرات سن ازدواج رو مانند منحنی زنگوله‌ای و نرمال در نظر بگیرم، دو سر طیف یعنی ازدواج های زود هنگام را بیشتر در روستاها و ازدواج‌های دیرهنگام رابیشتر در شهرها می بینیم.

ویژگی هایی از قبیل؛ فردگرایی بیشتر، استقلال بیشتر، آزادی فردی و فرهنگی بیشتر، زنانه شدن کار، هزینه‌های زیاد، موجب بالارفتن سن ازدواج و کالایی شدن و بازاری شدن ازدواج در شهر می شود که یک دلیل آن می تواند این باشد که در شهرها (کلان شهرها) نیازهای جنسی راحت تر پاسخ داده می شود.

ولی در روستاها این نیاز بیشتر از طریق ازدواج زود هنگام  پاسخ داده می شود. در اجتماعات کوچکی از قبیل روستاها روح و باور جمعی، کنترل و نظارت غیررسمی اجتماعی بیشتر از طریق هنجارهای است که که ازدواج نوجوان و خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وجود طلاق های توافقی، پایین آمدن سن اعتیاد، خودکشی در بین نوجوانان و جوان خصوصاً حول محور مسئله ازدواج در روستاها نشان می‌دهد که کنترل و فشارهای اجتماعی بیشتری در روستاها بر جوانان و نوجوانان حاکم است. مثلاً اگر در یک ازدواج دختر و پسر مناسب همدیگر نباشند و ترجیح می دهند که باهم ازدواج نکنند، دخالت اطرافیان و دیگران مسئله تصمیم گیری برای ازدواج را پیچیده تر می سازند. اصرار و سماجت خانواده‌ها در هنگام خواستگاری و دخالت دیگران سبب شده که با وجود شنیدن جواب رد، بر خواسته‌های خود سماجت ‌کنند. آنها با اینکه می‌شنوند که دختر هنوز کوچک و بچه است، اما با گفتن جملاتی از قبیل اینکه ما برای بزرگ شدن دختر صبر خواهیم کرد و مانند فرزند خودمان او را بزرگ می‌کنیم، این سبب به دست آوردن رضایت خانواده دختر می شوند، ولی مشاهدات نشان می‌دهد کمتر از دو سال خانواده آقا داماد می‌گوید. چقدر صبر کنیم، خوبیت ندارد، مردم چه می‌گویند و…  زمینه  بساط عروسی زود هنگام را ایجاد می کنند.

به نظر می‌رسدکه کارکرد خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی تغییر کرده  است و برخی از کارکردهای خانواده روستایی دچار کژکارکرد شده اند. کارکرد اقتصادی همچنان برای خانواده روستایی مهم  است و اهمیت خاصی دارد. امروز ما با مسئله کاهش کارکردهای خانواده بیشتر در شهرها مواجه‌ایم تا روستاها. امروز کارکردهای ثانویه خانواده مانند کارکرد اقتصادی، آموزشی، بهداشتی، نگهداری از سالخوردگان و حتی گذراندن اوقات فراغت به سازمان‌های دولتی واگذار شده است.

اگر زمانی فرزند را به عنوان عصای دست پدر و مادر می‌دانستند و نوعی نگاه تقسیم کار در خانواده برای تعداد فرزندان داشتیم.  مثلا ً یکی از فرزندان برای گوسفند چرانی، یکی برای کار و کشاورزی، … اکنون خانواده‌ها تعداد فرزند را براساس نگاه اقتصادی شان می سنجند، فرزند بیشتر یعنی نان خور، هزینه و مشکلات بیشتر و این یعنی کارکرد اجتماعی خانواده به کارکرد اقتصادی تغییر یافته است. یعنی اگر افزایش تعداد جمعیت یک پنجره جمعیتی و یک فرصت در خانواده دیروز بود، اکنون خانواده روستایی کنترل جمعیت و فرزند کمتر را به خاطر مشکلات معیشتی بیشتر ترجیح می‌دهند. می‌توانیم بگوئیم که تغییر ارزش‌های خانواده موجب تغییر کارکرد خانواده و مهم شدن اقتصاد برای خانواده امروز شده است که از این زاویه ازدواج زودهنگام نیز قابل تبیین است.

می‌توان گفت اصلی‌ترین ویژگی خانواده ایرانی به لحاظ صورت خانواده تصمیم‌گیری پدر و مادر در مورد آینده فرزندان بوده است. در محتوای جدید خانواده دیگر تصمیم گیر اصلی والدین نیستند. در کنار والدین فرزندان نیز مطرح اند. پس شیوه انتخاب همسر تلفیقی از انتخاب فرزندان و والدین است. فرزندان ممکن است به طور مستقیم از طریق والدین به انتخاب همسر اقدام کنند، ولی برای نهایی کردن ازدواج از والدین و اعضای خانواده کمک و همیاری می طلبند.

در تصمیمات خانواده امروز با توجه به ویژگی‌های نوجوان به  نظر می‌رسد، ما کمتر به انتخاب  عقلانی در ازدواج توجه می‌کنیم و یکی از مولفه‌های مهمی که در انتخاب همسر با توجه به خصوصیات نوجوانان برای نوجوان مهم است، مسئله زیبایی و قیافه دختر و پسر است. یعنی انتخاب نوجوان ما بیشتر به سمت جسم مندی و ظواهر رفته است و سطحی شدن در امر ازدواج می تواند پیامدهای بدی برای آینده فرزندانمان داشته باشد. می‌توانیم بگویم که هرچه سن دختر و پسر پایین‌تر باشد و با توجه به ویژگی نوجوان، برای او ظواهر و قیافه مهمتر است و ملاک‌های دیگری که برای ادامه زندگی بسیار مهم است کم اهمیت تر می‌شود.

مردمان با اصالت قوم لر در طول تاریخ به خوش زبانی، مهمان نوازی، خوش برخوردی مشهور بودند. شما اگر به مسافران نوروزی  و  افراد غریبه‌ای که وارد استان لرستان می‌شوند، توجه کنید. می‌بینید که خیلی زود به طرف مقابل مون اعتماد می‌کنیم و همین اعتماد و پاک نیتی و مهمان نوازی ماست که باعث می‌شود هر ساله پذیرای مسافرین نوروزی زیادی به استان مان باشیم. از آنجا که سنت‌ها در  فرهنگ ما لرها نقش ویژه‌ای دارند می توانیم بگوئیم که ما در جوامع سنتی، چهار زمینه محلی اعتماد داشته ایم که موجب تقویت امنیت هستی شناختی و جلوگیری از هراس و دلهره می شدند که عبارتند از: روابط خویشاوندی، اجتماع محلی، مذهب و سنت اما با پیدایش شرایط جدید این زمینه های اعتماد به نحوی اساسی دگرگون شده‌اند. خانواده لر که اساس زندگی‌ش حول اعتماد،  صداقت و پاک دامنی است، در مواردی بی اعتمادی‌هایی را می بیند که باتوجه به فرهنگ ما لرها  کم این بی اعتمادی زیاد است. ما تا به ریشه این بی اعتمادی‌ها توجه نداشته باشیم تبعاً نمی توانیم پاسخ معقولانه‌ای داشته باشیم.

هرچند موضوع بی اعتمادی با تحولات جامعه ارتباط دارد ولی این موضوع را  نیز می‌توان مربوط با زمان گذشته دانست. اعتماد پدران و مادران ما ریشه در ۴۵ سال پیش دارد، زمانی که پدران و مادران ما تجربه زیسته سختی داشته‌اند از قبیل؛ فقر، قحطی، بیماری و جنگ و ناامنی. نسلی که تجربه زندگی پدران شان در فقر و جنگ و ناامنی بوده است ارزش‌های از قبیل اقتصاد و امنیت برایشان مهم است. نسل پدر و مادرهای ما دوره کودکی‌شان را یعنی ۴۵ سال پیش را در فقر، جنگ، قحطی و بیماری و ناامنی سپری کرده‌اند. اکنون هم همین نگاه را با خودشان و فرزندانشان دارند. مثلاً به پدرمان می‌گوئیم  قحطی نیست، همه چیز هست. این پول این درآمد و این رفاه. اما چرا پدر و مادران ما این نگاه را دارند؟ چون در دوران کودکی‌شان که هویت، افکار و نگاه شان در آن زمان شکل گرفته در  فقر و نا امنی بوده است. پدر و مادری که اکنون ۶۰ و ۷۰ سال از عمرش را سپری کرده است، دوران کودکی اش قبل انقلاب، اصلاحات ارضی، دوره جنگ، جنگ های طایفه ای و دوره ای بوده که نان کلک بلوط می‌خورده اند. مثلاًمی‌گویند:” فرزندم نمی‌گویند چه چیزی خورده ای؟ می‌گویند چکار کردی؟ چه چیزی آوردی”. این باورها مهم هستند. دوره شکل‌گیری شخصیت و هویت به ۴۵ سال پیش بر می‌گردد. بحث امنیت هستی شناختی که جامعه شناسان نیز مطرح می‌کنند روی پدر و مادرهای ما  اثراتی داشته که بعضی وقت‌ها می بینیم با خودشان هم درگیرند و انگار با خودشان جنگ دارند.

شرایط جدید و شرایط زیسته بزرگان ما در این بی اعتمادی ها موثر بوده اند. اگر اعتماد در سه سطح خرد، میانه و کلان یعنی اعتماد فردی؛ اعتماد اجتماعی( من و گروه‌ها ، دیگران و جامعه) و اعتماد نهادی ( فرد با نهادها و دولت) در نظر بگیریم.  به نظر می‌رسد ابعاد مختلف اعتماد دستخوش تغییر شده است. مثلاً اعتماد نهادی به دلیل عدم منابع تأمین کننده شغل برای جوانان و یا ازدواج به موقع برای جوان سبب عدم مشروعیتش و بی اعتمادی به آنها شده است. سه نهاد خانواده، دین و دولت که در جامعه ما اهمیت کلیدی و منابع هویت بخش بودند، اکنون دستخوش تغییر قرار گرفته اند.

خانواده روستایی امروز احساس می کند اعتماد در جامعه کم شده و این موجب شده بسیاری از خانواده‌ها دخترانی که سن کم دارند و پاک و معصوم هستند را بیشتر برای فرزندان خود انتخاب کنند. اینکه  در جملات اهالی روستا می شنویم: ” شلوار برای سردی و گرمی پا نمی‌گذارند برای غیرت و سیرت است و این یعنی دخترمان را زود شوهر می‌دهیم چون روی ناموس و شرف و حیثیت غیرت داریم”. یعنی فضای ناامنی و ترس از جرمی در جامعه امروز وجود دارد که این عدم امنیت به خانواده روستایی هم رسیده و آن را تحت تأثیر قرار داده است.

می توانیم به نقش رسانه‌ها در ایجاد این بی اعتمادی ‌ها هم اشاره کنیم . با توجه به بزرگ شدن نقش رسانه ها ی جمعی خصوصا ًشبکه‌های اجتماعی مجازی، اینترنت و ماهواره در بین جوانان و نوجوانان  شاهد نوعی هویت زدایی و بی اعتمادی در فضای خانواده هستیم.

شواهد نشان می‌دهد که مسئله ازدواج  زود هنگام دختران و پسران تحت تاثیر رسانه‌های جمعی خصوصاً شبکه‌های اجتماعی مجازی است. شبکه های اجتماعی مجازی حکم شمشیر دو لبه‌ ای دارد، یعنی به همان اندازه که می‌تواند بر لایه‌های مختلف زندگی تأثیر مثبت بگذارد ( توانمندسازی ارتباطی انسان‌ها، تسهیل تولید، انتقال و مبادله اطلاعات)، به همان میزان قادر است که در صورت استفاده نامناسب آسیب جدی واردسازد.

وجود رسانه‌هایی از قبیل ماهواره و ترویج ارتباطات فرازناشویی و خارج از حوزه خانواده موجب به وجود آمدن بی‌اعتمادی، بدبینی،  شک و تردید در مورد اعضای خانواده‌ امروز شده است. در واقع رسانه‌ها یک نوع هویت زدایی را به وجود آورده‌اند. این رسانه‌ها سلسله مراتب، مرجعیت و منابع هویتی از قبیل آموزش، خانواده، دین و دولت را تحت تاثیر قرار داده و نقش آنها را کم رنگ و یا درستیز با آنها قرار گرفته است.

امروزه گستردگی و حجم نهاد رسانه ها به عنوان یک فعالیت زمان گیر می‌تواند مدت تعامل نوجوان با خانواده را کاهش دهد و منجر به انزوای اجتماعی و کاهش تعاملات رو در روی نوجوان با اعضای خانواده و به تبع انسجام اجتماعی شود. همچنین بلوغ زودرس و تغییر در نحوه پوشش و سبک زندگی‌ نوجوانان و ازدواج زودهنگام آنها می‌تواند متاثر از رسانه‌های جمعی باشد.

  • نویسنده و پژوهشگر اجتماعی لرستان