صنعت تبدیلی شاه کلید قفل بیکاری در لرستان/ حمزه رامین *

به گزارش تاف نیوز، ایجاد اشتغال و رفع بحران بیکاری ترجیع بند همیشگی سخنان مسئولین استانی و کشوری طی سالیان سال بوده و هرکدام از دولت های مستقر در کشور و مدیران ارشد آنان در لرستان به فراخور شرایط کلی مملکت و نگرش های خاص خود برنامه هایی برای ایجاد اشتغال ارایه داده و به […]

به گزارش تاف نیوز، ایجاد اشتغال و رفع بحران بیکاری ترجیع بند همیشگی سخنان مسئولین استانی و کشوری طی سالیان سال بوده و هرکدام از دولت های مستقر در کشور و مدیران ارشد آنان در لرستان به فراخور شرایط کلی مملکت و نگرش های خاص خود برنامه هایی برای ایجاد اشتغال ارایه داده و به مرحله اجرا درآورده اند اما به جرات می توان گفت هیچ کدام از رویکرد های اتخاذ شده توسط مقامات استانی و کشوری طی سالیان و دهه های گذشته نتوانسته مرهمی بر زخم بیکاری جوانان لرستانی باشد. اثبات این ادعا نیازی به ارایه آمار و ارقام ندارد زیرا بحران بیکاری چنان لرستان را به ستوه آورده که با چرخیدن در کوچه و خیابان های شهرهای این استان و نگاهی به روند پرشتاب مهاجرت جوانان آن به شهرهای بزرگ- عمدتا تهران و کرج- برای پیدا کردن شغلی ولو کاذب و بدون حقوق و مزایای مکفی، می توان عمق فاجعه بیکاری در لرستان را به خوبی دریافت. بی انصافی است اگر ادعا کنیم که مسئولین گذشته و فعلی استانی و کشوری برای ایجاد اشتغال تلاشی نکرده اند اما انصاف باید داد که مجموعه تلاش های آنان دست کم در لرستان ثمری نداشته و نتوانسته مرهمی باشد بر زخم صدها هزار مرد و زن جویای کار لرستانی. حال سوال اینجاست که چگونه دولت های مختلف با نگرش ها و برنامه های متفاوتی که در حوزه ایجاد اشتغال داشته اند هیچ کدام نتواسته اند به توفیقی چشمگیر و قابل بیان برای رفع این بحران عظیم در لرستان دست یابند؟ کما اینکه جوانان لرستانی همانند اسلاف خود، دسته دسته راهی غربت می شوند تا شاید با پادویی در این حجره و آن مغازه یا ظرف شستن در رستوران ها و انجام کارهایی از این قبیل لقمه نان حلالی به دست بیاورند تا بتوانند خود را از زیر فشارهای ویرانگر ناشی از بیکاری خلاص کنند. در پاسخ سوال بالا باید گفت که دولت ها و مسئولین مختلف استانی و کشوری علیرغم اجرای طرح های مختلف برای رفع بحران بیکاری در لرستان به این دلیل نتوانستند موفقیتی کسب کنند که محور اصلی برنامه های شان نه استفاده از مزایای این استان برای ایجاد اشتغال پایدار، بلکه استفاده از نسخه ساده و دم دستی سرمایه گذاری و تاسیس کارگاه و کارخانجات مختلف بوده و هست؛ از طرح تاسیس کارگاه های زودبازده گرفته تا تاسیس واحدهایی تحت عناوین پرطمطراق نظیر پتروشیمی و ذوب آهن و پالایشگاه و مواردی از این قبیل. نگارنده با تاسیس کارخانجات و کارگاه های تولیدی بزرگ و کوچک در گوشه گوشه این استان زرخیز مخالف نیست اما معتقد است که با در نظر گرفتن شرایط حاد مملکت و وجود قوانینی که دولت را از سرمایه گذاری مستقیم در استان ها منع می کند و نیز با توجه به فراهم نبودن زیرساخت های مختلفی که بتواند مشوق سرمایه داران توانمند بخش خصوصی برای ورود و سرمایه گذاری در لرستان باشد، چاره ای جز اتکا به پتانسیل های داخلی استان برای ایجاد اشتغال وجود ندارد. حتا اگر با استفاده از عوامل انگیزه بخش بتوان سرمایه گذاران را برای تاسیس کارخانجات مختلف در لرستان مجاب کرد باز هم بنا بر تجربه می توان گفت که تاسیس کارخانه در این استان بسیار زمان بر است و حتا اگر عامل زمان را هم در این میان حذف کنیم باز بنا بر تجربه می توان گفت که در کارخانجات احتمالی که در لرستان تاسیس خواهند شد سهم هم استانی های ما احتمالا چیزی بیش از نگهبانی، آبدارچی گری، سرایداری، رانندگی و در یک کلام بیگاری نخواهد بود! جا دارد این سوال مطرح شود که چند ده یا چند صد کارخانه باید تاسیس شود تا بحران بیکاری در لرستان نه ریشه کن، که دست کم تضعیف شود؟ و سوال دیگری که باز می توان و باید پرسید این است که زیرساخت و سرمایه هنگفتی که برای تاسیس این همه کارخانه نیاز است از کجا و توسط چه کسی تامین خواهد شد؟ با توجه به واقعیت های تلخ موجود در جامعه لرستان- که همه بدان واقف هستیم- آیا اصلا امکان تامین چنین حجم عظیمی از سرمایه و سرازیر کردن آن به استانی مانند لرستان امکان پذیر هست؟! آن هم در شرایطی که طبق قانون دولت به عنوان بزرگترین سرمایه دار این مملکت از سرمایه گذاری مستقیم منع شده است!

واقعیت این است که درد بیکاری مردم لرستان با تاسیس کارخانه لاستیک سازی یا احیا کردن کشت و صنعت برطرف نخواهد شد زیرا این خانه از پای بست ویران است! بی تعارف باید اذعان نمود هر برنامه ای که برای ایجاد اشتغال در لرستان طراحی و اجرا شود مادامی که به دو حوزه مهم اشتغال آفرین در این استان یعنی کشاورزی و دامپروری بی توجه باشد راه به جایی نخواهد برد؛ اگر حجم عظیم محصولات لبنی، پروتیینی، میوه جات، صیفی جات و امثالهم که روزانه در لرستان تولید می شوند نتوانند گره کور بیکاری لرها را باز کنند هیچ کارخانه دیگری در این راه موفق نخواهد شد.

می توان با تاسیس کارگاه ها و کارخانجات کوچک و بزرگ و تهیه بسترهای لازم جهت فرآوری و تبدیل محصولات تولیدی داخل استان به محصولات متنوع از خام فروشی و در واقع تلف کردن این حجم عظیم از محصولات دامی و کشاورزی نه تنها جلوگیری کرد بلکه هزاران شغل پایدار و تضمین شده ایجاد کرد. زیرا چنین کارخانجاتی مواد اولیه شان در حجم و گستره ای عظیم در داخل استان تولید می شود و نیازمند وابستگی به خارج از کشور و تابع واردات و نرخ دلار و یورو نیست که ترسی از بابت تحریم و نرسیدن مواد اولیه مورد نیاز یا گرانی ناگهانی نرخ ارز و مواردی از این قبیل گریبانگیر سرمایه گذاران آن شود. از طرف دیگر تاسیس این گونه صنایع که به صنایع تبدیلی موسوم هستند نیازمند سرمایه گذاری بسیار زیادی نیست و بسیاری از لرستانی ها توان و تمکن مالی برای تامین هزینه های تاسیس و راه اندازی آن را دارا هستند و دست آخر اینکه بازار مصرف محصولات تولیدی چنین کارخانجاتی داخل استان و یا بازار داخلی کشور است و باز از جهت وضع تحریم و از دست رفتن بازار فروش محصولات و دردسرهای مشابه آن ترسی متوجه سرمایه گذار نخواهد بود.

همه این ها در حالی ست که نزدیکی لرستان به مرزهای کشور عراق و در نتیجه دسترسی آسان به بازار بکر این کشور خود مزیت به مراتب بزرگی است که می تواند نصیب سرمایه گذاران لرستانی شده و هزینه های جانبی ناشی از حمل و توزیع محصولات تولیدی شان به این کشور را کاهش داده و طبعا سود بیشتری را عایدشان کند.

مخلص کلام این که کلید باز کننده قفل بیکاری در لرستان نه تاسیس پالایشگاه است، نه ذوب آهن و نه لاستیک سازی و پتروشیمی؛ البته تاسیس هرکدام از این واحدها می تواند در رشد و توسعه استان نقش مثبتی ایفا کند و نباید مانع از تاسیس آن شد اما سخن اصلی این نوشتار این است که برای ایجاد اشتغال در لرستان نباید این همه تولیدات کشاورزی و دامپروری را نادیده گرفت تا به هدر بروند و از آن سوی در انتظار آمدن سرمایه داری کوچک و نهایتا متوسط بود تا با تاسیس کارخانه ای نه چندان بزرگ و تولید محصولی نه چندان با کیفیت و به کار گیری چند جوان و پیرمرد لرستانی تحت عنوان راننده و نگهبان و امثالهم مشکل بزرگ ما را حل کند.

* نویسنده